صاحبجمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

نحو - تفاوت های بین عطف بیان و بدل - مطلبی جذاب برای مطالعه طلاب

سخن دوست :امام حسین (ع) : بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

میان عطف بیان و بدل دو دسته تفاوت وجود دارد :

تفاوت معنوی.

 ۲- تفاوت لفظی.

ابتدا از تفاوت های معنوی بحث می کنیم؛ چون غالب مباحث لفظی به مباحث معنوی رجوع دارند.

باب اوّل : تفاوت های معنوی

تفاوت اوّل : مقصود از نسبت

مشهور نحویّون می گویند : بدل، تابعی است که آن، مقصود اصلی از حکم است نه متبوعش؛

به خلاف عطف بیان که برای تبیین متبوعش می آید و چون بیان، فرع از وجود مبیَّن است، پس مقصود، همان مبیَّن (أصل) است و اینکه عطف بیان برای تبیین آمده است، دلیل

نمی شود که حکم، به سوی آن روی گرداند.[۵]

أبوطالب در توضیح این مطلب می گوید: بدل، تابعی است که در هنگام ذکر شدن، مقصود لِذاته است و مُبدَل مِنه مانند بدل، مقصود نیست که این خود ۳ نوع است:

۱-أصلاً مقصود نیست که بدل غلط این گونه است.

۲-مقصود هست، ولی بالذّات مقصود نیست که بدل کلّ و بعض و إشتمال از این قبیلند.

۳-قبل از آمدن بدل ، مقصود لِذاته می باشد که بدل إضراب و بداء از این دسته اند.[۶]

حال اگر بدل، مقصود از نسبت است، پس منظور از ذکر مُبدل منه چیست؟

برای جواب به این سؤال، می توان به کلام بدر الدّین محمّد معروف به (ابن ناظم) اشاره کرد که می گوید: به وسیله ی مُبدل منه برای إسناد حکم به بدل، مقدّمه چینی می شود تا حکم در ذهن مخاطب تثبیت شود.[۷]

سؤال دیگری که به ذهن می آید، این است که اگر ما فقط بدل را مقصود از حکم بدانیم، اثر و ثمره ی آن در ترکیب نحوی چه می باشد؟ أنطاکی این گونه تبیین می کند که چون بدل، مقصود از حکم هست، امر طبیعی این است که بدل با خبر در تأنیث و تذکیر مطابقت کند که آن در زمانی است که مُبدل منه، مبتدا باشد؛ زیرا مقصود حقیقی به ابتدا، بدل است نه مبدل منه، مانند: « إنّ زیداًعینَه جمیلهٌ – إنّ هنداً رأسَها صغیرٌ »[۸]

محقّق رضی به این تفاوت اشکال کرده و می گوید : ما مقصود از نسبت در أقسام بدل را فقط در بدل غلط قبول داریم، به خلاف سایر بدل ها که در آنها مُبدل مِنه، مقصود می باشد؛ چون مبدل منه در این نوع بدل ها، در ظاهر مقصود است و به ناچار باید در ذکر آن

فائده ای باشد. پس ادّعاء غیر مقصود بودن مُبدل منه، ادّعایی خلاف ظاهر است و موجب می شود کلام فصحاء – مخصوصاً خدا و رسولش صلّی الله علیه و آله- بیهوده گردد.[۹]

بعضی از محقّقین در ردّ این قول گفته اند: علماء نحو از کلامشان این را اراده نکرده اند که مُبدل مِنه به هیچ وجه مقصود نیست؛ بلکه حاصل مرادشان، این است که در مثال (جاءنی أخوک زیدٌ)، اگر قصد إسناد به متبوع باشد و تابع را برای توضیح بیاوریم، آن تابع، عطف بیان می باشد، ولی اگر قصد إسناد به تابع باشد و متبوع را برای مقدّمه چینی و مبالغه ی در اسناد بیاوریم، در اینجا تابع، بدل است و در این هنگام توضیحی که به وسیله ی این مقدّمه چینی حاصل می شود، مقصود است، ولی نه مقصود اصلی؛ بلکه مقصود اصلی، إسناد به سوی مُسنَد إلیه واقعی (بدل) می باشد. بنابر این تفاوت بین عطف بیان و بدل واضح گردید.[۱۰]

پس این دسته از محقّقین، مقصود بودنِ مُبدل منه را قبول دارند؛ یعنی می گویند: وقتی بدل، مقصود اصلی از نسبت شد، پس مُبدل منه برای مقدّمه چینی آمده است، همانطور که از ابن ناظم نقل کردیم. ولی باز هم این اشکال پیش می آید که نمی توان در همه ی اقسام بدل قائل شد که مُبدل مِنه برای مقدّمه چینی آمده است، مانند بدل غلط که اصلاً مُبدل مِنه مورد توجّه نبوده تا متکلّم بخواهد از آن استفاده ای ببرد. پس نظر صحیح، آن است که بین بدل غلط و أقسام دیگر بدل، تفصیل قائل شویم، به این صورت که در اقسام دیگر بدل، ذکر مبدل منه برای مقدّمه چینی است، به خلاف ذکر مُبدل مِنه در بدل غلط و حقّ، آن است که در این جهت میان بدل کلّ و عطف بیان تفاوتی نیست و هدف از ذکر مُبدل مِنه در هر دو مقدّمه چینی و زمینه سازی برای ذکر تابع است.

به کانال تلگرامی ما سر بزنید 

به این پست امتیاز دهید.
Likes2Dislikes2
نظرات و ارسال نظر